به گزارش مشرق، درخشش محمد ناظم الشریعه و تیم فوتسال ایران که به مقام سوم دنیا رسید همه ایران را خوشحال کرد و البته برخی منتقدان خاص مربیان خارجی را خوشحال تر.
ناظم الشریعه خوش اخلاق و کاربلد برای آنها نمادی بود از مربی ایرانی با استعداد و توانا که از مربی خارجی برای فوتبال بهتر و برتر است. اما به نظر می رسد آنها فراموش کردند که این فوتسال بود نه فوتبال!
ناظم الشریعه فوق العاده کار کرد و حالا خودش را ثابت کرده و همه می دانند به کارنامه وی می توان اعتماد کرد. اما او در فوتسال موفق بوده است نه در فوتبال!
تفاوت های فنی و مربیگری و تاکتیکی فوتبال با فوتسال بسیار زیاد است و این دو رشته کاملا با هم تفاوت دارند. در فوتسال ما پرتغال را می بریم و کرواسی را پشت سر می گذاریم در فوتبال اما این دو تیم فرسنگ ها با ما فاصله دارند و یکی مقام سومی جهان را یدک می کشد و دیگری قهرمان اروپاست.
نکته اصلی اما این نیست که فوتسال رشته ورزشی دیگری است و فوتبال رشته ورزی دیگر بلکه اصل اینجاست که ایران در فوتسال صاحب کارنامه است و مربیان این رشته هم صاحب علم این رشته ورزشی محسوب می شوند.
در فوتسال، ایران از مجموع ۱۴ دوره برگزاری قهرمانی آسیا، یازده دوره قهرمان قاره شده و یک بار هم نایب قهرمان شده است. در جهان هم ایران هرگز تیمی دست و پا بسته نبوده و قبل از این مقام سومی دنیا هم مقام چهارمی جهان را با محمد مایلی کهن به دست آورده بود.
چنین تیمی قطعا در همه این سال ها نه یک مربی که دهها مربی می تواند ساخته باشد که کارنامه های بین المللی قهرمانی آسیا را در رده باشگاهی و ملی داشته باشند که نمونه آن حسین شمس و وحید شمسایی و البته حالا ناظم الشریعه هستند که نشان می دهند اینجا چراغی روشن است.
در واقع در فوتسال اگر مدعی قهرمانی جهان نباشیم جایگاهی حتی بالاتر از کرواسی در دنیا داریم و این ما هستیم که می توانیم به کشوری مثل کرواسی مربی فوتسال ترانسفر کنیم و به مربیانمان اعتماد کنیم.
ناظم الشریعه البته پیش از این با کسب فنی ترین مربی لیگ، و عملکرد خوب به عنوان سرمربی تیم امید و البته قهرمانی در جام ملت ها لیاقت خود را نشان داده بود و اینبار بالاتر هم رفت. این فرصت را به مربیان داخلی زیادی در ایران تاکنون داده ایم از دایی گرفته تا امیر قلعه نویی و قطبی و شاهرخی و طالبی و خیلی های دیگر اما آنها در فوتبال نتوانستند حتی فوتبال را به قهرمانی آسیا برسانند چه برسد به اینکه در جام جهانی ایران را به قهرمانی جهان برسانند.
این قیاس کاملا غلط است. در واقع ایران در کشتی آزاد و فرنگی، در فوتسال، در والیبال نشسته، در فوتبال ۵ نفره و ۷ نفره، در تکواندو، کاراته و ... می تواند مدعی باشد چون مربیانش عنوان دارند اما در فوتبال نه، در والیبال نه، در بسکتبال نه، حداقل فعلا نه.
امیدواریم روزی برسد که مربیان داخلی کشورمان مثل مربیان دیگر رشته ها رشد کنند و با کسب عناوین بین المللی مجددا خود را مثل منصور پورحیدری یا حشمت مهاجرانی و علی پروین خود را شایسته نشستن روی نیمکت تیم ملی کنند. آنها در لیگ قهرمانان آسیای هر سال آسیا می توانند این حق را ثبت کنند و به امثال برانکو و کی روش تنه بزنند اما تا آن روز باید یا صبر کرد، یا دوباره ریسک کرد و کس دیگری را بدون کارنامه بین المللی در بین المللی ترین تیم ایران یعنی تیم ملی آزمود.
نکته بسیار مهم
نکته ای که نباید در این رابطه از قلم بیافتد اما این است که فوتسال رشتهای ارزان تر از فوتبال است و چمن و استادیومهای غول پیکر لازم ندارد به همین دلیل در تمامی شهرها و روستاهای ما سالنهای مختلفی وجود دارد که در میان آنها بازیکن و مربی ساخته می شود. شاید اگر در فوتبال هم اینهمه ورزشگاه در دسترس عموم وجود داشت اینجا هم استعداد ایرانی رشد می کرد و ما در فوتبال هم جزو برترین ها قرار می گرفتیم و مربیان فوتبال هم به اندازه مربیان فوتسال زیاد می شدند و از دل آنها برترین ها شایستگی خود را نشان می دادند اما فعلا تعداد استادیوم های فوتبال در ایران و به تبع آن مربیان فوتبال بسیار محدود است و از کلونی محدود نمی توان استعدادهای برتر را شکار کرد.
ناظم الشریعه خوش اخلاق و کاربلد برای آنها نمادی بود از مربی ایرانی با استعداد و توانا که از مربی خارجی برای فوتبال بهتر و برتر است. اما به نظر می رسد آنها فراموش کردند که این فوتسال بود نه فوتبال!
ناظم الشریعه فوق العاده کار کرد و حالا خودش را ثابت کرده و همه می دانند به کارنامه وی می توان اعتماد کرد. اما او در فوتسال موفق بوده است نه در فوتبال!
تفاوت های فنی و مربیگری و تاکتیکی فوتبال با فوتسال بسیار زیاد است و این دو رشته کاملا با هم تفاوت دارند. در فوتسال ما پرتغال را می بریم و کرواسی را پشت سر می گذاریم در فوتبال اما این دو تیم فرسنگ ها با ما فاصله دارند و یکی مقام سومی جهان را یدک می کشد و دیگری قهرمان اروپاست.
نکته اصلی اما این نیست که فوتسال رشته ورزشی دیگری است و فوتبال رشته ورزی دیگر بلکه اصل اینجاست که ایران در فوتسال صاحب کارنامه است و مربیان این رشته هم صاحب علم این رشته ورزشی محسوب می شوند.
در فوتسال، ایران از مجموع ۱۴ دوره برگزاری قهرمانی آسیا، یازده دوره قهرمان قاره شده و یک بار هم نایب قهرمان شده است. در جهان هم ایران هرگز تیمی دست و پا بسته نبوده و قبل از این مقام سومی دنیا هم مقام چهارمی جهان را با محمد مایلی کهن به دست آورده بود.
چنین تیمی قطعا در همه این سال ها نه یک مربی که دهها مربی می تواند ساخته باشد که کارنامه های بین المللی قهرمانی آسیا را در رده باشگاهی و ملی داشته باشند که نمونه آن حسین شمس و وحید شمسایی و البته حالا ناظم الشریعه هستند که نشان می دهند اینجا چراغی روشن است.
در واقع در فوتسال اگر مدعی قهرمانی جهان نباشیم جایگاهی حتی بالاتر از کرواسی در دنیا داریم و این ما هستیم که می توانیم به کشوری مثل کرواسی مربی فوتسال ترانسفر کنیم و به مربیانمان اعتماد کنیم.
ناظم الشریعه البته پیش از این با کسب فنی ترین مربی لیگ، و عملکرد خوب به عنوان سرمربی تیم امید و البته قهرمانی در جام ملت ها لیاقت خود را نشان داده بود و اینبار بالاتر هم رفت. این فرصت را به مربیان داخلی زیادی در ایران تاکنون داده ایم از دایی گرفته تا امیر قلعه نویی و قطبی و شاهرخی و طالبی و خیلی های دیگر اما آنها در فوتبال نتوانستند حتی فوتبال را به قهرمانی آسیا برسانند چه برسد به اینکه در جام جهانی ایران را به قهرمانی جهان برسانند.
این قیاس کاملا غلط است. در واقع ایران در کشتی آزاد و فرنگی، در فوتسال، در والیبال نشسته، در فوتبال ۵ نفره و ۷ نفره، در تکواندو، کاراته و ... می تواند مدعی باشد چون مربیانش عنوان دارند اما در فوتبال نه، در والیبال نه، در بسکتبال نه، حداقل فعلا نه.
امیدواریم روزی برسد که مربیان داخلی کشورمان مثل مربیان دیگر رشته ها رشد کنند و با کسب عناوین بین المللی مجددا خود را مثل منصور پورحیدری یا حشمت مهاجرانی و علی پروین خود را شایسته نشستن روی نیمکت تیم ملی کنند. آنها در لیگ قهرمانان آسیای هر سال آسیا می توانند این حق را ثبت کنند و به امثال برانکو و کی روش تنه بزنند اما تا آن روز باید یا صبر کرد، یا دوباره ریسک کرد و کس دیگری را بدون کارنامه بین المللی در بین المللی ترین تیم ایران یعنی تیم ملی آزمود.
نکته بسیار مهم
نکته ای که نباید در این رابطه از قلم بیافتد اما این است که فوتسال رشتهای ارزان تر از فوتبال است و چمن و استادیومهای غول پیکر لازم ندارد به همین دلیل در تمامی شهرها و روستاهای ما سالنهای مختلفی وجود دارد که در میان آنها بازیکن و مربی ساخته می شود. شاید اگر در فوتبال هم اینهمه ورزشگاه در دسترس عموم وجود داشت اینجا هم استعداد ایرانی رشد می کرد و ما در فوتبال هم جزو برترین ها قرار می گرفتیم و مربیان فوتبال هم به اندازه مربیان فوتسال زیاد می شدند و از دل آنها برترین ها شایستگی خود را نشان می دادند اما فعلا تعداد استادیوم های فوتبال در ایران و به تبع آن مربیان فوتبال بسیار محدود است و از کلونی محدود نمی توان استعدادهای برتر را شکار کرد.